استاد کشتن منی
بی صدا
بی هیچ ردی
او قاتل بود
حرفه ای میکشت
فقط با یک سلام...
بی صدا
بی هیچ ردی
او قاتل بود
حرفه ای میکشت
فقط با یک سلام...
بعد از تو انگار قلبم در عده نبودنت ب خواب رفته است..
مراجعه شود به عده
اشفتگی موهای من از اشفتگی افکارم سرچشمه دارد؛
مگر نه در بند موج ان گرفتار نمی شدی..
خوب عزیزانه دلم این شما و این هم بهترین و بدزاویه ترین
عکسی ک از میز جان خان گرفتم
بدلایل امنیتی این زاویه را انتخاب کرده ک شما از عمق فاجعه
خبردار نشوید و تصورات خوبتان از من تقریبا پابرجا بماند😂😐
میدونم بعد این عکس همتون عاشقم میشین😐😂
یک کاغذ در صحنه می بینید ک سانسور شده زیرا دارای
مقادیر زیادی چرت و پرت و خط خطی و جملات من در اوردی است
رقیب می طلبم😈😎
با تشکر از اشنا جان دوست خوب و خوش ذوقم
به سان باد بودی و
من نی زاری سربه هوا؛
زمانی فهمیدمت که
رفته بودی...
+لابد بازم مست بوده رو گذشته ها چت زده..
ای در ان طرف دریاها
چند قایق کاغذی فاصله است تا تو..
ب نوزاد ترین تکه جان میمانی
خواهم فراموشت کنم اما
سینه ام تیر میکشد
رهگذر جذاب لعنتی زندگی من
نمیگویم عاشق شو
نمیگویم نرو
تو مختاری جانم
فقط میگویم عادت های بعد خودت را هم ببر
اینهاست ک جانم را می فشارد
مثلا من تو را دیگر دوست ندارم
ولی عادت دارم عاشقت باشم...
به خمیازه می مانست اما
اینبار قلبم "نفس" می خواست..