در حبسِ توام
پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۳۹ ب.ظ
بالهایـت را چیـدند و در اغوشم افتـادی؛
ان هنگـآم که هوا هنوز ابری و دنیا مه الود؛
ان هنگام که در ازدحام کابوس، رویا دیدم
و همان دورانی که چرخشِ زمین را در وسطِ قلبم و
مدار عشق را در چشمهایـت یافتـم..
در بغلم افتادی درچهاردهمین شبِ ماه تا سقوطِ شهاب را از یاد ببری
تو در اغوشم افتادی و من محبوس شدم ، مبهوت..
+تو حبسِ ابدی ..ابدی از زیبایی ها
- ۹۴/۱۱/۰۸